گل بارون زده من گل ياس نازنينم
ميشكنم پژمرده ميشم نذار اشكهات رو ببينم
تا هميشه تورو داشتن ، داشتن تمام دنياست
از تو و اسم تو گفتن ، بهترين همه حرفاست
با تو، با تو اگه باشم وحشت از مردن ندارم
لحظههام پُر ميشه از تو وقت غم خوردن ندارم
اي غزلواره دلتنگ كه همه تنت كلامه
هنوز هم با گل گونهات شرم اولين سلامه
اي تو جاري توي شعرم مثل عشق و خون و حسرت
دفتر شعر من از تو سبد خاطرههامه
اي گل شكسته ساقه گل پرپركه به ياد هجرت پرندههايي
توي يأس مبهم چشمهات ميبينمكه به فكر يك سفر به انتهايي
سر به زير دلشكسته نازنينم
اگه سادهاست واسه تو گذشتن از من
مرثيه سر كن براي رفتن من
آخه مرگه واسه من از تو گذشتن
با تو ، با تو اگه باشم وحشت از مردن ندارم
لحظههام پُر ميشه از تو وقت غم خوردن ندارم
گل بارون زده من اگه دلتنگم و خسته
اگه كوچيدن طوفان ساقه منم شكسته
ميتونم خستگيهات رو از تن پاكت بگيرم
ميتونم براي خوبيت واسه سادگيت بميرم