آيا
چيزي غمگين تر از توقف قطاري در باران هست؟
آيا
كسي شكوه هاي يك ماشين به سرقت رفته را شنيده است؟
آيا
هيچ رئيس جمهوري در زلزله مرده است؟
از جنگ دلم مي گيرد
و از قطاري كه مهمُات حمل مي كند
مي خواهم دنيا را به آتش كشم
با اين كارخانه ي چوب بري
Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ
پشت دلواپسي صخره پلنگي در برف
ماه پرتاب پريشان قشنگي در برف
نخل فوارهي كوتاه طبيعت خشك است
تا كلاغي بتكاند دل تنگي در برف
آسمان، تلخ؛ زمين تا به گريبان تاريك
مستطيلي ست به تنهايي سنگي در برف
دشنهاي داشت پدر تشنهتر از اسبم بود
يادگار از پدرم كهنه تفنگي در برف ...
Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ
حرف كه مي زني انگار
سوسني در صدايت راه مي رود
حرف بزن
مي خواهم صدايت را بشنوم
تو باغبان صدايت بودي
و خنده ات دسته كبوتران سفيدي
كه به يكباره پرواز مي كنند .تورا دوست دارم
چون صداي اذان در سپيده دم
چون راهي كه به خواب منتهي مي شود
ترا دوست دارم
چون آخرين بسته سيگاري در تبعيد .تو نيستي
و هنوز مورچه ها
شيار گندم را دوست دارند
و چراغ هواپيما
در شب ديده مي شود
عزيزم
هيچ قطاري وقتي گنجشكي را زير مي گيرد
از ريل خارج نمي شود .و من
گوزني كه مي خواست
با شاخ هايش قطاري را نگه دارد
Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ
انگار نمي آيد و هم مي آيد
اين دور و بر انگار كه كم مي آيد
او عابر و من پياده رو ، آه چقدر
از حاشيه رفتنش خوشم مي آيد !
Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ
يقه ات را بالا نده
و گناه باران را به گردن بگير !
Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ
اشك هاي تو
شانه ام را خيس مي كند
و زخم سال هاي پيش را مي سوزاند
در تو كدام رودخانه مي گريد
و ماهي در آستين كدام رود
در تو
روشنايي عجيبي
كه درختان سيب را بارور مي كند
و دريايي كه هنوز
در گوش دكمه هاي تو مي خواند
زيبايي تو
هميشه چيزي را از قلم مي اندازد
Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ Җ
با من حرف بزن
مثل يك پيراهن نارنجي با روز
مثل وقتي كه ابر
صرف شستن يك سنگ مي كند .مثل وقتي كه صرف ِ همين شعر مي شود
با من حرف بزن
مثل يك بازي در وسط تابستان و به چيزي فكر نكن
مي دانم
زمين گرد است
و جاذبه
در پاي درختان سيب بيش تر است
غلامرضا بروسان